کوهنوردی نیز مانند هر فعالیت دیگری واژه های ویژه خود را دارد که اگر با آن ها آشنا باشیم، هنگام انجام و یا صحبت درباره آن می توانیم بهتر به مقصود برسیم. دامنه واژگان کوهنوردی زیاد است اما شماری از آن ها پایه هستند و دانستنشان برای هر کوهنورد و طبیعت گردی ضروری است. در زیر برای آشنایی مقدماتی، مهمترین اصطلاحات عمومی کوهنوردی یادآوری می شود.

آب پخشان (خط الراس)(Divide، Outside Corner) 

خطی است فرضی که بلندترین نقاط و قله های یک رشته کوه را به هم وصل می کند و دو حوزه آبریز جدا پدید می آورد.

ارتفاع زدگی(بیماری حاد کوهستان، Acute Mountain Sickness – AMS)

اختلالی است که به دلیل کمبود اکسیژن در ارتفاع بالا رخ می‌ دهد. این بیماری زمانی اتفاق می ‌افتد که افراد با سرعت به ارتفاع بالا صعود می ‌کنند و بدن آن ها زمان کافی برای تطبیق با کاهش فشار هوا و اکسیژن را ندارد.

اردوگاه (Camp)

محل مناسب برپاکردن چادر و اردو زدن.

برف کوری (Snow Blindness) 

برف کوری یا التهاب قرنیه ناشی از برف، وضعیتی است که در آن به دلیل انعکاس نور خورشید از روی برف یا یخ، به قرنیه چشم آسیب می ‌رسد. این عارضه می ‌تواند بسیار دردناک باشد و در موارد شدید منجر به تاری دید یا حتی نابینایی موقت شود.

نشانه های برف کوری: درد شدید چشم، قرمزی چشم، حساسیت به نور، ریزش اشک، احساس سوزش و خارش در چشم، تاری دید، دیدن هاله در اطراف نور و در موارد شدید نابینایی موقت.

بولدرینگ (Bouldering)

نوعی سنگ‌ نوردی است که در آن سنگ ‌نوردان بدون طناب و تنها با استفاده از قدرت بدنی و مهارت فنی خود به صعود بولدرهای ( صخره های) کوتاه اما فنی می ‌پردازند. بولدرینگ به دلیل نیاز به قدرت، تعادل و تکنیک بالا، ورزشی بسیار مهیج و چالش ‌برانگیز است. ارتفاع صعود در این ورزش معمولا کمتر از صخره نوردی معمولی است.

بیواک (Bivouac)

اقامت موقت و اضطراری در طبیعت به ویژه در کوهستان است. این اقامت معمولا به دلیل شرایط غیرمنتظره ‌ای مانند بد شدن هوا، گم کردن مسیر یا تاریکی هوا انجام می شود. در واقع، بیواک یک تاکتیک بقا در شرایط سخت است که نیازمند دانش، مهارت و تجهیزات مناسب است. بیواک ممکن است برنامه ریزی شده و یا ناخواسته باشد. در نوع نخست که برای افزایش سرعت و سبک باری در صعود است، کوهنورد تجهیزات مناسب همراه خود می برد.

انواع بیواک:

بیواک ساده:  استفاده از یک کیسه خواب و زیرانداز است.

بیواک با چادر: استفاده از یک چادر سبک و کم ‌حجم است.

بیواک در پناهگاه ‌های طبیعی:  استفاده از غارها، حفره ‌ها یا دیگر پناهگاه‌ های طبیعی است.

پیشنهاد کوهپیما: تفاوت هایکینگ، ترکینگ و کوهنوردی

پاکوب (Path)

راهی باریک و مشخص که برای پیاده روی در طبیعت (به ویژه کوهستان) بر اثر رفت و آمد زیاد و یا به شکل دستی به وجود آمده باشد. پاکوب ها ممکن است خاکی، سنگی یا چوبی باشند.

پناهگاه (Shelter)

پناهگاه همان جان پناه است با این تفاوت که بزرگ تر است و امکانات بیشتری همچون تخت خواب، آب آشامیدنی، سرویس بهداشتی، اجاق گاز و حتی رستوران و فروشگاه دارد. معمولا پناهگاه ها توسط شخص یا اشخاصی مدیریت می شوند. معمولا کوهنوردان برای استفاده از امکانات پناهگاه ها باید مبلغی پرداخت کنند.

پیچ یخ (Ice Screw)

نوعی میخ رزوه دار که برای سوراخ کردن یخ های سفت طراحی شده تا به عنوان لنگر عمل کند.

تبر یخ (Ice Axe)

ابزاری برای صعود روی برف و یخ که انتهای دسته آن نوک تیز است و در سر دیگرش کلنگ و تیشه یخ دارد. طول استاندارد دسته تبر یخ ممکن است ۶۰ تا ۷۵ سانتی ‌متر باشد، در حالی که تبرهای فنی معمولا ۵۰ سانتی‌ متر هستند.

تپه (Hill)

بلندی های زمین نسبت به سطح دور و بر خود هستند که ارتفاعی کمتر از 600 متر و معمولا شیبی ملایم دارند.

تراورس (Traverse)

حرکت افقی در دامنه یک شیب برای دور زدن موانع، سربالایی و سرازیری، اجتناب از بهمن و موارد دیگر است.

جان پناه (Refuge-Hut)

سازه ‌ای است در کوهستان برای پناه گرفتن کوهنوردان در برابر شرایط جوی نامساعد، مانند بارش برف و باران، باد شدید و سرمای هوا. جان پناه ‌ها می ‌توانند در اندازه ‌ها و اشکال و با مصالح مختلف ساخته شده باشند.

چکش یخ (Ice Hammer)

نوعی از تبر یخ که به جای تیشه یخ، یک چکش در انتهای آن وجود دارد. چکش یخ معمولا همراه با تبر یخ استفاده می شود و برای فرو کوفتن ابزارهای محفاظتی مانند فلوک ها و میخ های یخی کاربرد دارد.

دره (Valley)

فرورفتگی کشیده ای در زمین که بر اثر فرسایش آب یا یخچال و یا دیگر فرایندهای زمین شناسی پدید آمده است. بیشتر دره ها شبیه V و U هستند.

دیواره (Wall) 

به صخره‌ های عمودی یا تقریبا عمودی با ارتفاع زیاد گفته می ‌شود که برای صعود از آن ها به تکنیک ‌ها و تجهیزات خاص کوهنوردی نیاز است.

راه مال رو (Trail)

راه هایی که بر اثر رفت و آمد حیوانات اهلی بوجود آمده است. برخی از مال روها که چهارپایان باربر از آن ها می گذرند می تواند برای انسان هم قابل استفاده باشد، اما برخی دیگر که بر اثر رفت و آمد گوسفند و بز پدید آمده، شاید راه مناسبی برای انسان نباشد.

راهنمای کوهستان (Mountain Guide)

کسی است که گردشگران را در مناطق کوهستانی هدایت و همراهی می‌کند. یک راهنما معمولا دانش عمیقی از کوهنوردی، محیط زیست کوهستان، تکنیک ‌های فنی، کمک ‌های اولیه و ناوبری دارد.

وظایف اصلی راهنما عبارت است از:

رشته کوه (Mountain Range)

مجموعه و زنجیره ای از کوه ها که بر اثر برخورد صفحه های زمین بوجود آمده اند. طول رشته کوه می تواند از چند کیلومتر تا چند صد کیلومتر باشد.

رَک (Rack)

مجموعه ابزارهای حفاظتی که یک کوهنورد روی حلقه‌ های کمربند و بندهای شانه حمل می ‌کند.

ریتم مسیر (Trail Rhythm)

روشی است برای افزایش سرعت پیاده روی که در آن با تکان دادن اغراق آمیز و ریتمیک بازوها به جلو و عقب گام ها بلندتر و بدن صاف تر می شود.

روز صفر (Zero Day)

به معنای توقف یک روزه در یک مکان برای استراحت، سازگاری با ارتفاع یا گذراندن وقت با همراهان است. در این روز هیچ مسافتی پیموده نمی شود. همچنین به روز پیش از صعود به قله نیز می گویند که در آن کوهنوردان وقت خود را صرف آماده کردن تجهیزات و وسایل خود می کنند.

روز نِرو (Nero Day)

روز پس از صعود است که کوهنوردان به استراحت و ریکاوری می پردازند.

زیگزاگ (Zig-Zag

مسیری است زاویه ‌دار و مارپیچ در شیب کوه.  صعود از این راه ها مزایای متعددی دارد، از جمله این که  به کوهنوردان کمک می‌ کند تا با صرف انرژی کمتر و ایمن ‌تر به قله برسند و یا فرود بیایند. همچنین از فرسایش خاک جلوگیری می کند. زاویه پیچ ها و تعداد پله های زیگزاگ بسته به شیب کوه می تواند تغییر کند. به این صورت که هرچه شیب تندتر باشد زاویه تندتر و تعداد پله ها بیشتر می شود.

ژرفگاه (خط القعر)(Valley Line)

خطی است فرضی که ژرف ترین نقاط دره را به هم می پیوندد. این خط پایین ترین جایی است که رودها در آن جریان دارند.

سرپرست گروه (Leader, Team leader)

سرپرست گروه معمولا عضوی از گروه است که توسط دیگر اعضای گروه انتخاب می‌ شود تا در طول صعود تصمیم‌ گیری و گروه را هدایت کند. 

نقش و مسئولیت ‌های سرپرست در فرهنگ‌ های کوهنوردی مختلف متفاوت است. به عنوان مثال، در برخی فرهنگ ‌ها، سرپرست نقش هدایت‌ کننده فنی را دارد، در حالی که در جایی دیگر، بیشتر بر جنبه ‌های اجتماعی و گروهی تمرکز می‌ کند. 

مسئولیت‌ های Leader:

مهارت‌ های Leader:

سرقدم (Lead Mountaineer, Front runner)

به فردی گفته می‌ شود که در ابتدای صف یک گروه کوهنوردی حرکت می ‌کند. مهمترین وظایف سرقدم عبارت است از:

سرقدم باید با اصول و فنون کوهنوردی آشنا باشد و از بین افراد باتجربه انتخاب شود. همچنین از آمادگی جسمی و روحی خوبی برخوردار باشد.

شروع آلپی (Alpine start)

شروع صعود در آغاز بامداد و پیش از اینکه خورشید برف را نرم کند یا بازگشت پیش از تاریکی شب است.

شکار خرگوش!! (!!Nature is calling me)

اصطلاحی است برای نیاز به دستشویی در طبیعت که در بین کوهنوردان و طبیعت گردان رواج دارد.

شن اسکی (Sandy Slope)

در اصل ورزشی است تفریحی که در آن ورزشکار با استفاده از تخته های مخصوص از تپه های شنی به پایین سر می خورد. اما امروزه در کوهنوردی به شیب هایی که با شن یا ریگ پوشیده شده اند می گویند. صعود از شن اسکی دشوار است اما فرود از آن راحت است و به همین دلیل برخی از کوهنوردان در بازگشت برای اینکه زودتر پایین بیایند از آن فرود می آیند. کوهنوردان شیوه سنتی (Trad) با فرود از شن اسکی مخالفند و می گویند فرود از این مناطق باعث فرسایش بیشتر خاک و آسیب به محیط زیست می شود.

صخره (Rock)

توده های سنگی طبیعی که به شکل های مختلف وجود دارد. صخره ها در اندازه های مختلف از کوچک تا دیواره های بسیار بزرگ و مرتفع وجود دارند و دارای سطوح مختلف دشواری هستند.

صعود آلپی (Alpine Style)

یا سبک «سبک بار» در کوهنوردی، روشی است که در آن کوهنوردان با اتکا به توانایی ‌های خود و بدون حمل بار اضافی، قله را صعود می کنند. در این سبک، کوهنوردان تمام تجهیزات و غذای مورد نیاز خود در طول مسیر را حمل می‌کنند و از استفاده از کمپ‌ های موقت یا خدمات حمایتی مانند باربران خودداری می‌ کنند.

ویژگی های صعود آلپی:

سرعت و چابکی: صعودهای آلپی، سریع و چابک انجام می‌ شود و کوهنوردان تلاش می‌کنند تا در کمترین زمان ممکن به قله برسند.

وزن کم کوله: به دلیل حمل تمام تجهیزات توسط خود کوهنوردان، وزن کوله ‌پشتی ‌ها باید تا حد امکان کم باشد. این امر به معنای استفاده از تجهیزات سبک ‌تر و بهینه ‌تر و همچنین حمل غذای کمتر است.

خودکفایی: کوهنوردان آلپاین باید در تمام مراحل صعود خودکفا باشند، به این معنی که باید قادر به ناوبری، برپایی کمپ، آشپزی و انجام اقدامات پزشکی اولیه باشند.

مهارت‌ های فنی: این شیوه کوهنوردی نیاز به دانستن طیف گسترده ‌ای از مهارت ‌های فنی از جمله یخ ‌نوردی، سنگ‌ نوردی و ناوبری در کوهستان دارد.

ریسک بالا: صعود آلپی به دلیل نداشتن پشتیبانی خارجی، ذاتا خطرناک ‌تر از دیگر سبک ‌های کوهنوردی است.

صعود سنتی (Traditional Climbing)

که به اختصار «Trad» گفته می شود، شیوه ای است که در آن کوهنورد به اصول صعود سنتی پای بند است. در این روش کوهنورد بدون حمایت از پیچ های از پیش کوبیده شده و با گذاشتن و برداشتن ابزار محافظتی که در یک صعود استفاده می شود، بدون استفاده از وسیله یا تکنیکی که روی صخره یا کوه خراش ایجاد کند صعودش را انجام می دهد.

عقب دار (Rear guard, Sweeper)

کسی است که در انتهای گروه حرکت می کند و مسئولیت نظارت بر همه اعضا و به ویژه آخرین نفر را بر عهده دارد. او باید مطمئن شود که همه گروه به سلامت به مقصد می رسند و هیچ کس گم نمی شود و یا جا نمی ماند. همچنین باید بر جمع آوری زباله های گروه و حفظ محیط زیست نیز نظارت کند. عقب دار باید با سرقدم و سرپرست گروه در ارتباط باشد و هر مشکل و یا تغییری را به آن ها گزارش دهد. داشتن دانش کافی در زمینه کمک های اولیه، ناوبری و تجهیزات کوهنوردی برای او لازم است.

قرارگاه (Base Camp) 

به مکانی موقت در کوهستان گفته می‌شود که کوهنوردان از آن به عنوان پایگاه برای صعود به قله ‌های مرتفع استفاده می‌ کنند. این قرارگاه ‌ها معمولا در ارتفاعات پایین ‌تر از قله و در مکانی امن و قابل دسترسی برپا می ‌شوند و امکانات اولیه‌ ای مانند چادر، کیسه خواب، اجاق گاز و آب آشامیدنی را برای کوهنوردان فراهم می‌کنند. قرارگاه ‌های کوهنوردی معمولا برای چند روز یا چند هفته برپا و پس از اتمام برنامه جمع‌ آوری می ‌شوند. در ایران تعریف دیگری برای آن قائل شده اند و به پناهگاه های مجهز قرارگاه می گویند.

تفاوت قرارگاه کوهنوردی با جان پناه و پناهگاه:

قله (Top, Peak, summit)

چکاد (بالاترین نقطه، اوج) یک کوه، تپه و یال است که معمولا به عنوان نقطه عطف آن هم شناخته می شود.

قله فرعی (Sub-Peak)

قله ای که ارتفاعی کمتر از قله اصلی یک رشته کوه، آبپخشان یا یال دارد. قله فرعی می تواند به صورت جداگانه یا بخشی از آبپخشان باشد. نام قله فرعی ممکن است براساس نام قله اصلی انتخاب شود.

کارابین (Carabiner)

حلقه ای فلزی، مستحکم و سبک از جنس آلومینیم و یا فولاد با شکل های مختلف (بیضی، D شکل و….) است.کارابین ها برای باز و بسته شده از سه سازوکار: قفل پیچی، قفل خودکار و یا قفل پیچشی بهره می برند. از این وسیله برای اتصال تجهیزات مختلف مانند طناب، تسمه و یا دیگر کارابین‌ ها استفاده می شود. این وسیله یکی از مهم ‌ترین ابزارهای مورد استفاده در کوهنوردی، صخره‌ نوردی، غارنوردی و دیگر فعالیت ‌های مرتبط با ارتفاع است.

کارگاه (Anchor)

نقطه ‌ای محکم و امن در کوه یا صخره است که برای صعود، فرود یا استراحت از آن استفاده می ‌شود. کارگاه ‌ها معمولا با استفاده از ابزارهای مختلف مانند میخ، پیچ و مهره و طناب ساخته می‌ شوند و باید به گونه ‌ای طراحی و اجرا شوند که بتوانند وزن افراد و تجهیزات را به طور ایمن تحمل کنند.

کرامپون (Crampons)

وسیله ای فلزی و خاردار است که به زیر کفش کوهنوردی وصل می ‌شود تا در هنگام راه رفتن روی یخ و شیب ‌های برفی سفت، تعادل بهتری را برای کوهنورد فراهم کند.

کوه (Mountain)

بلندی های طبیعی زمین هستند که از سطح اطراف خود دست کم 600 متر بلندترند و بر اثر فرایندهای زمین شناسی، فرسایشی و آتشفشانی پدید آمده اند.

کوهنورد (Mountaineer)

کسی است که با عشق و علاقه به طبیعت و داشتن مهارت های فنی، آمادگی بدنی، روحیه ماجراجویی و پشتکار به صعود از کوه ها و ارتفاعات می پردازد و خود را به چالش های طبیعی می کشد و از زیبایی های کوهستان لذت می برد.

کوهپیما (Hiker)

کسی است که به پیاده‌ روی و گشت‌ وگذار در مناطق کوهستانی علاقه ‌مند است و این فعالیت را معمولا در مسیرهای مشخص شده و با هدف لذت بردن از طبیعت کوهستان انجام می‌ دهد. برخلاف کوهنورد که به صعود قله ‌ها و انجام فعالیت‌ های فنی می ‌پردازد، کوهپیما بیشتر به دنبال تجربه آرامش و لذت از مناظر کوهستانی است. مهمترین ویژگی های یک کوهپیما عبارت است از: علاقه به طبیعت، احترام به محیط زیست، آمادگی بدنی و آشنایی با اصول اولیه کوهنوردی.

تفاوت کوهنورد و کوهپیما:

تجهیزات: کوهنوردان به تجهیزات فنی بیشتری مانند طناب، کارابین، کرامپون و… نیاز دارند، در حالی که کوهپیماها معمولا با تجهیزات سبک ‌تری مانند کوله پشتی، باتوم و لباس و کفش مناسب کوهنوردی می‌ کنند.

مسیرها: کوهنوردان بیشتر به دنبال مسیرهای صخره‌ ای و فنی هستند، در حالی که کوهپیماها مسیرهای پاکوب و مشخص شده را انتخاب می‌کنند.

هدف: هدف اصلی کوهنورد صعود به قله است، در حالی که هدف کوهپیما لذت بردن از طبیعت و پیاده ‌روی است.

گردنه (Pass)

پایین ترین نقطه میان دو کوه که می تواند گذرگاهی باشد بین دو دره یا دامنه دو طرف.

گُرده (Flank)

یال های با شیب تند که بیشتر سنگی و صخره ای هستند و اغلب باریک تر و چالش برانگیزتر از قسمت های دیگرند.

مسیر (Mountain Trail, Hiking Trail)

راه مشخصی که برای صعود به قله یا عبور از یک منطقه کوهستانی استفاده می شود.

میخ یخی (Picket)

میله ای آلومینیومی به شکل T و در اندازه های مختلف که برای حفاظت و ثابت کردن تجهیزات در برف، صخره یا خاک استفاده می شود.

نشان مسیر (Cairn)

توده ای از سنگ، چوب یا هر دو که برای مشخص کردن مسیر یا تقاطع مسیرها استفاده می شود.

نقاب برفی (Snow Cornice)

توده‌ برفی ناپایداری است که بر اثر وزش باد در بالای آبپخشان یا یال پدیدار و برآمده می‌ شود. بعضی از کوهنوردان  به اختصار به آن نقاب می گویند. 

وزن پایه (Base Weight)

وزن کوله پشتی پیش از بارگذاری مواد غذایی، سوخت و آب است. برخی از کوهنوردان حرفه ‌ای برای رسیدن به وزن پایه‌ ایِ کمتر از ۴.۵ کیلوگرم، از همراه بردن وسایل گرمایشی و اضافی اجتناب می‌ کنند. این کار با حذف وسایلی مانند اجاق گاز و حمل چادر تک جداره به جای چادر دو جداره انجام می‌ شود.

هم هوایی (اقلیم پذیری) (Acclimatization)

تطابق و هماهنگی بدن با سطح اکسیژن هوا در کوهستان است.

یال (Bridge)

آبپخشان باریکی که از کوه یا قله به سمت پایین امتداد دارد و دارای دو دامنه در طرفینش است. معمولا یال ها مسیرهای رایج، مشخص و مستقیمی به سوی قله ها هستند.

5/5 - (1 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *