اصول اولیه عکاسی

در جهان امروز داشتن یک گوشی همراه هوشمند، شاید یک ضرورت باشد. با این وسیله بسیاری از کارهای روزمره و اداری مان را بدون مراجعه به نهاد، اداره و یا بانک انجام می دهیم. به جای نامه نوشتن برای دوستمان ، پیامک می فرستیم. برای گوش کردن به رادیو و یا موسیقی دل خواهمان، برنامه اش را در گوشی همراهمان فعال می کنیم و …..بسیاری کارهای دیگر. هرچند شاید بعضی از این کارها از استاندارد و کیفیت لازم برخوردار نباشد، اما کار ما را راه می اندازد!

حالا دیگر عکس گرفتن و شاید عکس خوب گرفتن، از آن دسته کارهایی است که دیگر نیاز به دوربین و تجهیزات ویژه ندارد و به لطف گوشی های هوشمند، همه می توانند هر کجا که خواستند از هر موضوعی که جذبشان می کند عکس بگیرند. اما یک نکته ظریف در این میان هست و آن اینکه در دسترس بودن دوربین همراه و استفاده آسان آن نباید باعث شود با بی توجهی عکس بد بگیریم، اتفاقی که متاسفانه به وفور دیده می شود.

شناخت ابزار و دانش استفاده از آن همواره سبب شده کارها بهتر انجام شود. درباره عکاسی با گوشی های هوشمند نیز این امر صادق است. در این مقاله با کلیات و اصول اولیه عکاسی آشنا می شویم، که با کاربرد آن ها می توانیم عکس های خاطره انگیزی ثبت کنیم و از عکاسی خود لذت ببریم.

اصول-اولیه-عکاسی

عدسی (Lens)

شکی نیست که مهمترین قسمت هر دوربین عکاسی عدسی یا لنز آن است. کیفیت هر تصویر، از وضوح کامل گرفته تا نبود کج شکلی و اعوجاج در خط ها و… بستگی به  ساختمان، جنس شیشه و مواد پدیدآورنده عدسی دارد. گذشته از آن تولید انواع لنزها باعث شده تا بسته به سوژه و عوامل دیگر بتوانیم با استفاده از عدسی مناسب تصویر بهتری را ثبت کنیم.

عدسی ها به چهار دسته کلی تقسیم می شوند:

-عدسی نرمال (Normal)

-عدسی  زاویه باز (Wide Angle)

-عدسی تله فوتو (Tele Photo)

-عدسی ماکرو(Macro)

اما پیش از بررسی عدسی ها باید با چند مفهوم آشنا شویم.

فاصله کانونی، زاویه دید و عمق میدان تصویر

فاصله میان مرکز عدسی و نقطه ای که پرتوهای نور به هم می رسند (کانون عدسی) – جایی که تصویر تشکیل می شود ( در دوربین های امروزی سنسور) – را فاصله کانونی می گویند.

این فاصله بر روی بزرگنمایی، زاویه دید (گستره ای که در عکس دیده می شود) و عمق میدان عدسی (بخشی از عکس که وضوح دارد و تار نیست) تاثیر مستقیم دارد.

فاصله-کانونی-و-زاویه-دید

هر چه فاصله کانونی بیشتر باشد، بزرگنمایی بیشتر و زاویه دید کمتر خواهد بود. به عبارت دیگر عدسی هایی که دارای فاصله کانونی بلندترند می توانند سوژه های دور را بزرگ تر نشان دهند. از سوی دیگر با افزایش فاصله کانونی، عمق میدان عدسی (محدوده ای که در آن اجسام واضح دیده می شوند) کم می شود. در نتیجه می توان گفت: فاصله کانونی و زاویه دید با هم نسبت معکوس دارند ( هر چه فاصله کانونی بلندتر باشد، زاویه دید بسته تر است و هر چه فاصله کانونی کوتاه تر باشد زاویه دید گسترده تر است).

انواع عدسی

عدسی نرمال ( Normal lens)

لنزی است که فاصله کانونی آن به اندازه سنسور دوربین است. زاویه دید این عدسی بسیار شبیه به زاویه دید چشم انسان است. به همین دلیل، عکس هایی که با این عدسی گرفته می شود طبیعی و به آنچه ما با چشمانمان می بینیم نزدیک است.

 (عدسی های  با فاصله کانونی محدوده 50mm) .

عدسی زاویه باز (Wide-Angle lens)

لنزهایی هستندکه فاصله کانونی شان کوتاه تر از عدسی های نرمال است. تصاویری که این عدسی ها ثبت می کنند زاویه ای بازتر از لنزهای نرمال دارد. به عبارت دیگر اگر با هر دو عدسی از یک منظره عکس بگیریم، تصویری که با لنز واید گرفته شده فضای بیشتری را نشان می دهد.

عدسی های زاویه باز برای عکس برداری از منظره های طبیعت، ساختمان های بزرگ، سالن ها و اتاق های کوچکی که دیوارهای آن اجازه عقب رفتن به عکاس را نمی دهد بسیار مناسب است (فاصله کانونی لنزهای زاویه باز کمتر از 50mm است).

بعضی از عدسی های واید فاصله کانونی شان به  اندازه ای کوتاه است که تصویری که ثبت می کنند دارای اعوجاج است. به این لنزها Fish eye می گویند. فاصله کانونی این عدسی ها 6 تا 16 میلی متر است و علت نامگذاریشان به این اسم شباهتشان به چشم ماهی است.

عدسی تله فوتو (Tele photo lens)

این همان لنزی است که با آن می توانیم از فاصله دور از سوژه عکس بگیریم. فاصله کانونی این لنز از عدسی نرمال بیشتر است و زاویه دید آن بسته تر، در نتیجه فضای کمتر را در همان سطح تصویر جای می دهد. پس با این لنز می توان بدون نزدیک شدن به موضوع از آن عکس درشت گرفت. این عدسی برای عکاسی از جانوران وحشی که امکان نزدیک شدن به آن ها نیست، جزئیات نقش های بناهای تاریخی و یا چهره (Portrait) مناسب است.

تفاوت-تصویر-لنزهای مختلف

عدسی با فاصله کانونی متغیر (Zoom lens)

با این عدسی که در اصل برای سینما ساخته شده بود می توان فاصله کانونی را تغییر داد و بسته به موضوعی که از آن عکس برداری می کنیم از لنز داخواه استفاده کرد.

عدسی ماکرو (Macro lens)

با این دسته از لنزها می توان به سوژه بسیار نزدیک شد و جزئیات بسیار ریز  و ظریف را ثبت کرد. عدسی ماکرو فاصله کانونی کمی دارد و همین امر به عکاس کمک می کند تا بتواند از موضوع هایی مانند حشرات، گل ها و دیگر اشیا کوچک عکس بگیرد. همچنین عمق میدان لنزهای ماکرو بسیار کم است و به همین دلیل تنها بخش کوچکی از سوژه در فوکوس (وضوح) خواهد بود.

تصویر-لنز-ماکرو

لنز دوربین گوشی ‌های هوشمند، به دلیل محدودیت ‌های فیزیکی، نمی‌ توانند به اندازه لنزهای دوربین ‌های حرفه ‌ای بزرگ و پیچیده باشند. با این حال، پیشرفت ‌های نرم ‌افزاری و سخت‌ افزاری باعث شده است تا کیفیت عکس ‌های گرفته شده با گوشی ‌های هوشمند به طور قابل توجهی بهبود یابد.

اما…..هر دوربین عکاسی به جز لنز ابزار دیگری نیز دارد که آشنایی با کارکرد آن ها می تواند به ما در ثبت عکس های خوب کمک کند.

دیافراگم (Diaphragm)

می دانیم چشم برای آن که نور لازم و اندازه را دریافت کند سازوکاری بنام مردمک دارد. مردمک چشم در نور کم باز می شود و در نور زیاد بسته. به این ترتیب نور مناسب و اندازه برای دیدن به شبکیه چشم ما می رسد. انجام این کار در دوربین ها بر عهده دیافراگم است. پس، دیافراگم نور لازم برای ثبت عکس را کنترل می کند. از سوی دیگر دیافراگم بر عمق میدان نیز تاثیر دارد، به این صورت که: هر چه بازتر باشد عمق میدان کمتر خواهد بود و هرچه بسته تر عمق میدان بیشتر.

دیافراگم با اعدادی مشخص می شود که می توانیم آن ها را بر روی لنز و یا دفترچه راهنمای دوربین ببینیم: f/1,f/1.4,f/2,f/2.8,f/4,f/5.6,f/8 و…

این عدها با فرمول زیر به دست می آیند:

عدد دیافراگم = فاصله کانونی لنز÷ قطر دهانه دیافراگم در بازترین حالت

هرچه عدد دیافراگم کوچک تر باشد دهانه آن بازتر است و در نتیجه نور بیشتری به سنسور می رسد و هرچه عدد بزرگتر باشد نور کم تر.

دیافراگم

شاتر (Shutter)

از دیگر اجزا دوربین ها پرده ای است به نام شاتر که زمان نوردهی را کنترل می کند. سرعت شاتر به زمان باز و بسته شدن آن گفته می شود که بر حسب کسری از ثانیه بیان می شود (1/250ثانیه، 1/1000 ثانیه و…). بر همین اساس هرچه مخرج کسر بزرگتر باشد، سرعت شاتر (S) بیشتر خواهد بود.

شاتر با سرعت بالا علاوه بر عکاسی در نورهای زیاد، برای عکس برداری از سوژه های متحرک مانند خودروها و ورزشکاران نیز مناسب است تا حرکت سوژه در عکس متوقف شود. همچنین سرعت بالای شاتر باعث کاهش تاری حرکت در عکس می شود. از سوی دیگر سرعت کم شاتر علاوه بر عکاسی از سوژه های کم نور، برای عکس های هنری نیز مناسب است، مثلا می توان افکت تاری برای ابرها و آب ایجاد کرد. اما کارکرد اصلی شاتر همان میزان نوردهی به سنسور است.

در گوشی های هوشمند، شاتر (S) به صورت الکترونیکی عمل می کند. به جای تیغه های مکانیکی دوربین های حرفه ای، یک سنسور نوری به کار رفته که با فعال شدن، نور را جمع کرده و سپس سیگنال آن را به پردازنده می فرستد.

حساسیت سنسور (Iso)

Iso که از عنوان سازمان جهانی استاندارد (International Organization for Standardization) گرفته شده، عددی است که اندازه حساسیت سنسور دوربین به نور را نشان می دهد. هر چه این عدد بزرگتر باشد، سنسور به نور حساس تر است، به عبارت دیگر  در نور کمتر می توان عکس های روشن گرفت.

اعداد iso به این ترتیب هستند: 100 – 200 – 400 – 800 – 1600 – 3200 – …

Iso پایین (100-200): مناسب برای شرایط نوری خوب.

Iso متوسط (800 -400): مناسب برای شرایط نوری متوسط و یا عکس برداری از سوژه های متحرک (همراه با سرعت شاتر بالا).

Iso بالا (1600 و بالاتر): از این درجه iso در نور بسیار کم و یا شب استفاده می شود. 

باید به یاد داشته باشیم که هر چه iso بیشتر باشد، کیفیت تصویر کمتر خواهد بود و در عکس نویز دیده خواهد شد. در گوشی های هوشمند، دوربین به صورت خودکار iso را تنظیم می کند و از سوی دیگر نرم افزار آن الگوریتمی برای کاهش نویز دارد که کیفیت عکس را بهبود می بخشد. هرچند ما می توانیم با تمرین تنظیم دستی، عکس های دل خواه و با کیفیت تر بگیریم.

رابطه سرعت شاتر با دیافراگم و ISO

سرعت شاتر، دیافراگم و ISO سه تنظیم اصلی (نور) دوربین هستند که بر روی میزان نوردهی عکس تأثیر می‌ گذارند. این سه تنظیم به هم مرتبط هستند و تغییر در یکی از آن ‌ها، بر روی دو تنظیم دیگر تأثیر می‌ گذارد.

عمق میدان وضوح تصویر (Depth of Field)

به بخشی از تصویر که تار دیده نمی شود و واضح است عمق میدان تصویر می گویند. عوامل مختلفی در این که کدام قسمت تصویر و به چه اندازه وضوح داشته باشد موثرند.

1. دیافراگم: هرچه بسته تر باشد بر عمق میدان افزوده می شود و هر چه بازتر باشد عمق میدان تصویر کاهش می یابد.

2. فاصله دوربین تا موضوع: هر چه بیشتر باشد عمق میدان وضوح نیز بیشتر خواهد بود.

3. فاصله کانونی عدسی: با عمق میدان وضوح، نسبت معکوس دارد، به این معنی که هر چه فاصله کانونی کوتاه تر باشد عمق میدان وضوح بیشتر خواهد بود.

عمق-میدان-در-عکاسی

مقدار نوردهی EV (Exposure Value)

در تنظیمات دوربین گوشی هوشمند گزینه دیگری هست که با EV نشان داده می شود. این گزینه عددی است که میزان نوردهی کلی تصویر را نشان می دهد. این عدد از ترکیب دیافراگم و سرعت شاتر به دست می آید. هر چه عدد EV بزرگ تر باشد، عکس ما روشن تر خواهد شد و هر چه کوچک تر، عکس تاریک تر.

تعادل رنگ سفید (White Balance)

تعادل رنگ سفید یکی از مفاهیم اساسی در عکاسی است. هنگامی که رنگ سفید در تصویر به رنگ سفید واقعی و طبیعی دیده شود، سایر رنگ ‌ها نیز به نسبت درست دیده خواهند شد.

چرا تعادل رنگ سفید مهم است؟

هر منبع نوری (نور خورشید، لامپ فلورسنت، لامپ رشته‌ای و…) دمای رنگ متفاوتی دارد. دمای رنگ بر حسب کلوین (K) اندازه‌ گیری می‌ شود. هر چه دمای رنگ بالاتر باشد، نور سردتر و هر چه دمای رنگ پایین ‌تر باشد، نور گرم ‌تر است. این تفاوت در دمای رنگ باعث می ‌شود که اشیا سفید در عکس‌ ها رنگ ‌های متفاوتی به خود بگیرند (مثلاً زرد یا آبی). با تنظیم درست With Balance، رنگ‌ های موجود در تصویر به رنگ ‌های واقعی خود نزدیک ‌تر می ‌شوند و تصویر طبیعی ‌تر به نظر می ‌رسد. اگر تعادل رنگ سفید در هنگام عکاسی به درستی تنظیم نشده باشد، ویرایش رنگ ‌ها در نرم ‌افزارهای ویرایش عکس بسیار دشوار خواهد بود.

تنظیمات With Balance در دوربین:

  • Auto (خودکار): دوربین به صورت خودکار دمای رنگ را تشخیص داده و تنظیم می‌ کند.
  •  Tungsten light (نور تنگستن): برای نور لامپ‌ های رشته‌ ای استفاده می‌ شود.
  • Fluorescent light (نور فلورسنت): برای نور لامپ‌ های فلورسنت استفاده می‌ شود.
  • Daylight (نور روز): برای نور روز استفاده می‌ شود.
  • Cloudy (هوای ابری): برای نور روز ابری استفاده می‌ شود.
  • Shade (سایه): برای عکاسی در سایه استفاده می‌ شود.
  • Custom (تنظیم دستی): به ما اجازه می‌ دهد تا دمای رنگ را به صورت دستی تنظیم کنیم.

چه زمانی باید With Balance را تنظیم کنیم؟

  • تغییر منبع نور: هر زمان که منبع نور تغییر می‌کند (مثلا از فضای باز به داخل خانه می رویم)، باید تعادل رنگ سفید را دوباره تنظیم کنیم.
  • رنگ ‌های غیر طبیعی: اگر رنگ ‌های تصویر به نظر غیر طبیعی می ‌آیند، احتمالا تعادل رنگ سفید به درستی تنظیم نشده است.

تعادل رنگ سفید یک تنظیم بسیار مهم در عکاسی است که به ما کمک می‌ کند تا رنگ‌ های دقیق و طبیعی را در تصاویر خود ثبت کنیم. با درک مفاهیم اولیه تعادل رنگ سفید و تمرین می ‌توانیم عکس های با کیفیت ‌تر و حرفه‌ای ‌تری بگیریم.

پس از آشنایی با اجزا دوربین و کارکرد آن ها، لازم است مهمترین بخش عکاسی را نیز مرور کنیم:

خطوط-و-نقاط-طلایی-در-عکس

عناصر گرافیکی تصویر

در دهه های گذشته تجهیزات عکاسی پیشرفت بسیاری داشته است. با وجود این، دوربین و دیگر ابزار ماشین هایی هستند که باید هدایت شوند. آنچه در یک عکس مهم است، وسیله ای نیست که آن را گرفته، بلکه عکاسی است که آن را پدید آورده است.

آشنایی و استفاده از عناصر گرافیکی تصویر شاید مهمترین چیزی باشد که تفاوت میان یک عکس موفق و یک عکس خوب را نشان می دهد. در زیر به چند نکته کلیدی برای گرفتن یک عکس خوب اشاره می شود:

کادربندی (Framing)

با توجه به اینکه می خواهیم چه چیزی را در عکس نشان دهیم، باید بهترین اندازه کادر را در نظر بگیریم. چنانچه قصدمان نشان دادن زیبایی کوهستان و یا غروب خورشید در دریا و یا شکوه یک بنای باستانی است باید کادرمان، نمایی باز از محیط باشد. اگر خطوط چهره یک شخص کهنسال و یا رگبرگ های یک گل توجه مان را جلب کرده، طبعا یک نمای درشت می تواند ما را به خواسته مان برساند. بنابراین پیش از عکاسی باید بدانیم سوژه ما چیست.

از سوی دیگر باید دقت کنیم که کادری که تنظیم می کنیم با موضوع مان هماهنگی داشته باشد. آفتی که در چند سال گذشته (با فراگیر شدن گوشی های هوشمند و به ویژه فضای مجازی) گریبان همه ما را گرفته است، عکاسی با کادر عمودی است بدون آن که بسنجیم آیا سوژه ما قابلیت استفاده از این کادربندی را دارد یا نه. کادرهای عمودی برای عکاسی از یک ساختمان در فاصله کم، یک درخت تنومند سر به فلک کشیده و حتی قامت یک انسان که نمی خواهیم دوروبرش را نشان دهیم شاید مناسب باشد، اما برای بسیاری از موضوع های دیگر جوابگو نیست. اما همین کادر عمودی اگر به درستی استفاده شود علاوه بر چشم نواز بودن تصویر معنای متفاوتی به دست می دهد.  

نقاط-طلایی-در-کادر-عمودی

نقطه دید (Point of View)

این که با چه زاویه ای و از کدام جهت از موضوع عکس می گیریم، بی تردید بر کیفیت محتوایی تصویر ما تاثیر می گذارد. تشخیص نقطه دید مناسب علاوه بر معنایی که به عکس می بخشد بر زیبایی آن هم موثر است. مهمترین چیزی که نقطه دید مناسب به عکس می دهد، پرسپکتیو درست است، عاملی که عکس را از تخت بودن و بی حسی جدا می کند و به تصویرمان عمق می دهد.

پرسپکتیو

خط ها (Lines)

برخی از نقاشی ها هستند که در آن ها نقاش با چند خط مستقیم یا منحنی ساده طبیعت، اشیا و یا حرکتی را نشان داده است که برخی هنرمندان دیگر همان موضوع را با تکنیک های پیچیده نتوانستند خلق کنند. این به آن معناست که خط ها اسکلت حقیقی تصویر را پدید می آوردند. بعضی از خطوط موضوع، خط های اصلی هستند که نمی توان از آن ها چشم پوشی کرد. این ها پدید آوردنده فرم ها و شکل اشیا، حد و مرز نواحی خاکستری و رنگ ها هستند و سایه را از روشن جدا می کنند.

هر خطی معنایی به تصویر می دهد. خط منحنی: آرامش و ملایمت، خط مستقیم: دقت، صراحت و خشونت، خط شکسته: درهم و برهمی، بی نظمی و تشویش را تداعی می کنند. پس هنگام عکس گرفتن دقت کنیم تا خطوط عکس مان با هدفمان هماهنگ باشد.

کادر-عمودی-در-عکاسی

نور (Light)

می دانیم که بدون نور هیچ عکسی نخواهیم داشت. از سوی دیگر اگر هنگام عکس برداری زاویه درست را تشخیص ندهیم، عکس خوبی نخواهیم داشت. زاویه نور، سایه روشن، نور پشت سوژه (ضد نور)، نور جنبی، نور 45 درجه، نور مقابل، همه این ها بر عکاسی ما تاثیر دارند. اما این که اثرشان مثبت باشد و یا منفی بستگی به ما دارد.

خواندنی های کوهپیما را از دست ندهید: بهترین فیلم ها با موضوع کوهنوردی

ترکیب بندی (Composition)

هر عکسی که گرفته می شود همیشه یک موضوع اصلی دارد. در کنار آن ممکن است عناصر دیگری در کادر باشند که تابع سوژه اصلی و یا درجه دو باشند. هنگام عکاسی، ما باید تلاش کنیم که این جایگاه سوژه ها حفظ شود. این کار با ترکیب بندی ممکن می شود. پس ترکیب بندی یک عکس، عبارت است از قرار دادن عناصر تابع در رابطه با موضوع اصلی به طوری که موضوع اصلی همیشه وضع برتر خود را حفظ کند.

هنگامی که به عکسی نگاه می کنیم و آن عکس به نظرمان خوب است حتما دو نکته در آن رعایت شده است:

1. عناصر تصویر به کمک طرح و شدت و ضعف رنگ ها، با موضوع اصلی هم آهنگی دارند.

2. هیچ چیز نیست که توجه بیننده را از موضوع اصلی منحرف کند.

در مجموع عکس خوب دارای توازن و تعادل است. به عبارت دیگر خط ها، سطح ها، جحم ها و شکل ها در سر جای خود قرار گرفته اند. یعنی ترکیب بندی تصویر (Composition) درست است.

در تعریفی دیگر می توان گفت: ترکیب‌بندی در عکاسی به چیدمان عناصر بصری در یک قاب گفته می ‌شود. به عبارت ساده ‌تر، این‌که ما هر چیزی را کجا قرار ‌دهیم تا یک تصویر جذاب و معنی ‌دار خلق کنیم. ترکیب‌بندی، سازماندهی دلپذیر اشیاء در یک مستطیل است.

شاید این پرسش مطرح شود هنگامی که (مثلا در طبیعت) جا به جایی عناصر تصویر امکان پذیر نیست چه باید کرد و چگونه باید به ترکیب دلخواه رسید؟ پاسخ ساده است: همیشه امکان کادربندی وجود دارد. با دور و نزدیک شدن و انتخاب زاویه دید مناسب می توان ترکیب درستی به دست آورد.

برای یک ترکیب درست چند نکته مهم را باید همیشه به یاد داشته باشیم:

  • وحدت موضوع: در هر کادر عکس، تنها یک سوژه اصلی داشته باشیم تا بیننده بتواند هدف ما را دریابد.
  • عدم تقارن: پرسش بسیار مهم این است که موضوع اصلی باید در کجای کادر باشد؟ در یک قاعده کلی باید گفت: در هرکجا به جز وسط تصویر. بهترین نقطه (بی آن که قانونش کنیم) بر روی خطوط و نقاط طلایی است.
خطوط-طلایی-در-کادر-عمودی-2

نکته: ناگفته نماند که گاهی کادر متقارن بعضی از سوژه ها بسیار زیباتر است.

خطوط-طلایی-در-کادر-عمودی
  • احساس عمق و بُعد: با نقطه دید درست و پرسپکتیو مناسب تصویر برجسته دیده می شود و سوژه ها مسطح به نظر نمی رسند، بلکه یکی در جلوی دیگری، همان طور که در واقعیت است تجسم می یابند.
  • هم آهنگی میان اجسام و نوری که دریافت می کنند.
  • هم آهنگی میان رنگ ها.

نظم و ترتیب یا آشفتگی؟

آخرین نکته ای که درعکاسی نباید فراموش کنیم این است که، از وارد کردن و قرار دادن چیزهای زیاد در یک تصویر باید دوری جست. مثلا وقتی منظره جالب و زیبایی با موضوع های متعدد مانند گله گوسفندان، چوپان، چمن، جویبار، آلاچیق، پل و… ما را به سوی خود جذب می کند، لزومی ندارد همه آن ها را در یک عکس ثبت کنیم. هر یک از این عناصر می تواند موضوع یک عکس باشد. همچنین نباید فراموش کنیم که موضوع اصلی هر چه بزرگ تر باشد و سطح بیشتری از عکس را در بر بگیرد، تصویر اثر بخش تری خواهیم داشت.

امتیاز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *