«شرپا» قومی اهل نپال است که به خاطر فرهنگ غنی، مهارتهای بینظیر کوهنوردی و پایداری کم نظیر مردمش در ارتفاعات بالا شناخته میشود. این مردم سده هاست در ارتفاعات این کشور زندگی می کنند و آشنایی شان با کوه های آن جا باعث شده تا در یک صد سال گذشته به عنوان راهنما و باربر محلی برای کوهنوردان و گردشگران به کار گرفته شوند.
امروزه ما آن ها را به خاطر کمکهای ارزشمندشان به جامعه کوهنوردی می شناسیم، اما این مردم واقعا کیستند؟ سنتهایشان چیست؟ و چگونه به جایگاهی فراتر از کوهنوردان حرفه ای رسیده اند؟ خلاصه آن که: تاریخچه، فرهنگ و شغل قوم شرپا چیست؟

تاریخچه مختصر قوم شرپا
نام «شرپا (Sherpa)» که بومیان «شاروا (Sharwa)» می گویند از دو بخش «شار به معنای شرق» و «وا به معنای مردم» تشکیل شده است. در نتیجه «شرپا یا شاروا» به معنی «مردم شرقی» است. این نام به خاستگاه اصلی این قوم در منطقه «خام (Kham)» در تبت شرقی اشاره دارد. بنابراین استفاده از این نام تنها به عنوان باربر و راهنما که برخی از آن ها در کوه های هیمالیا انجام می دهند، درست نیست. این مردم که در ابتدا کوچنشین بودند، در قرن پانزدهم به نپال مهاجرت کردند و سده هاست به عنوان تاجر نمک، پشم و برنج، دامدار یاک و گاو و کشاورز سیبزمینی، جو و گندم سیاه زندگی کرده اند. روایات شفاهی حاکی از آن است که چهار گروه از «خام» در زمانهای مختلف به «سولو-خومبو (Solo-Khombo)» نپال، منطقه ای که شرپاها در آن زندگی می کنند، مهاجرت کردند و چهار طایفه جداگانه شرپا را به وجود آوردند: «مینیگپا، تیمی، سرتاوا و چاوا».
((در زبان انگلیسی:
Sherpa (با S بزرگ): به قوم شرپا اشاره دارد، قومی که در مناطق کوهستانی نپال زندگی میکنند و به خاطر مهارتهایشان در کوهنوردی و سازگاری با ارتفاعات بالا شهرت دارند.
sherpa (با s کوچک): به شغل هایی اشاره دارد که توسط افراد (اعم از شرپا و غیر شرپا) در کوهنوردی انجام میشود. این شغل ها شامل راهنمایی، حمل بار، و کمک به کوهنوردان در صعود به قلههاست.))
پیشنهاد کوهپیما: تاریخچه کوهنوردی
فرهنگ شرپا
فرهنگ شرپا چیزی فراتر از ترکینگ و کوهنوردی است، فراتر از قلههای سر به فلک کشیده و آبپخشان های خطرناک. شرپاها تاریخی غنی، سنتهایی پر جنب و جوش و ارتباطی عمیق با سرزمین شان دارند.
شرپاهای نپال در منطقه «سولو-خومبو» در همسایگی رشته کوه هیمالیا زندگی میکنند. این منطقه که توسط رودخانه «سان کوسی» مشروب میشود، با چشماندازهای زیبای کوهستان احاطه شده است. با وجود منظره های تماشایی، شرایط آب و هوایی این منطقه با دورههای موسمی تابستان و زمستانهای بسیار سرد، چالشهای زیادی را به همراه دارد.
زبان شرپا ریشه در زبان تبتی دارد و شاخهای از زبان تبتی-برمهای محسوب میشود. شرپاها، به طور سنتی، پیرو آیین «نینگماپا (Nyingmapa)»، قدیمیترین فرقه بودایی – به معنای کلاه سرخ – هستند. مردم شرپا باورهای فرهنگی قوی و میراثی غنی دارند که حول این باور شکل گرفته است که تغییرات کوچک و خرد، وقتی با ملاحظه برای دیگران و دنیای طبیعی انجام شوند، به نفع جهان خواهند بود.
پوشاک شرپا
مردم شرپا پوششی مشابه آنچه تبتیها میپوشند، دارند. آن ها لباسهای بلند بافته شده از پشم میپوشند که با یک ردای ضخیم و دورپیچ به نام «باخو یا کیتیکاو» برای کمک به حمل وسایل پوشیده می شود. بر روی آن نیز یک ژاکت بیرونی به نام «تتونگ» به تن می کنند. زنان به طور سنتی لباسهایی از پشم ضخیم به نام «تونگکوک»، و همچنین یک پیشبند راهراه رنگارنگ به نام «ماتیل» میپوشند، اما فقط زنان متاهل میتوانند یک پیشبند جلویی به نام «پانگدن» بپوشند. ناگفته نماند که رنگ در پوشاک شرپاها اهمیت ویژه ای دارد.
این شیوه پوشش به دلیل مناسب بودن برای مناطق کوهستانی در کشورهای دیگر و در میان کوهنوردان، با موادی مانند پشم مرینوس که هم عایق مناسبی ایجاد می کند و هم به لحاظ محیط زیستی پایدار است، تولید و استفاده می شود.

شرپاها و کوهنوردی
اگرچه جامعه «شرپا» یک قوم بومی منطقه هیمالیا است، اما در دهه های گذشته این نام بیشتر به افرادی گفته می شود که به عنوان راهنما، باربر و دیگر کمک های خدماتی، کوهنوردان را به قله های بلند می برند. راهنمایان شرپا که بیشتر مردان جوان هستند (در دهه های گذشته شمار زنان شرپا نیز رو به فزونی است)، فقط نیروی عضلانی پشت هر صعود و سفر اکتشافی نیستند، بلکه ناوبران خبرهای نیز هستند. آن ها دماهای 30- تا 50- درجه سانتیگراد را تحمل میکنند و به کوهنوردان کمک میکنند تا از آبشارهای یخی، بهمنها و ارتفاعات عبور کنند.
نخستین صعود کوه اورست در سال ۱۹۵۳ توسط «سر ادموند هیلاری» و «تنزینگ نورگی شرپا» انجام شد که دیدگاه در مورد شرپاها را تغییر داد. پس از آن صعود به اورست به آرامی به یک تجارت تبدیل شد. مردم از سراسر جهان با رویای صعود به منطقه اورست و دیگر کوههای هیمالیا هجوم آوردند. با ورود گردشگران به نقاط مختلف هیمالیا، فرصتهای شغلی به وجود آمد و مردم محلی که در منطقه ساکن بودند، کاری برای کسب درآمد بیشتر پیدا کردند. با رشد سریع صنعت کوهنوردی، کار جانبی پذیرایی از گردشگران در کوهستان به حرفه اصلی مردم شرپا تبدیل شد. فصل های بهار و پاییز، پیش و پس از دوره بادهای موسمی منطقه هستند به همین دلیل بیشتر صعودها در این دو فصل انجام می شود. این فصل های کاری باعث می شود تا شرپاها بیشتر از 3 ماه از خانه و خانواده خود دور باشند.
معمولا هر کوهنورد را یک شرپا همراهی می کند که مسئول بار، غذا و حمل اکسیژن او در روزهای صعود به قله است. اهمیت هدایت کوهنوردان باعث شده، برخی از شرپاهای راهنما و راهنمایان کوهستان به سمت حرفه ای شدن بروند و با گذراندن دوره های ویژه، گواهینامه IFMGA/UIAGM (فدراسیون جهانی راهنمایان کوهستان) را بگیرند.
فیزیولوژی بدن شرپاها
شرپاها به دلیل قرنها زندگی در ارتفاعات بالا، به طور شگفتانگیزی با کمبود اکسیژن سازگار شدهاند. این سازگاری نتیجه تغییرات ژنتیکی و فیزیولوژیکی است که در طول نسلها در آنها ایجاد شده. بدن شرپاها سطح پایینتری از اکسیداسیون چربی را دارد. این امر به آنها کمک میکند تا در شرایط کمبود اکسیژن، انرژی بیشتری از کربوهیدراتها به دست آورند. همچنین آن ها قادرند اکسیژن را با تعداد کمتری گلبول قرمز، اما با سطح بالاتری از اکسید نیتریک، به عضلات برسانند. اکسید نیتریک باعث گشاد شدن عروق خونی میشود و به این ترتیب، جریان خون و اکسیژنرسانی به بافتها بهبود مییابد. مطالعهای که در دانشگاه کمبریج انجام شده، نشان داده است که DNA شرپاها حاوی ژنهایی است که در سازگاری با ارتفاعات بالا نقش دارند. این ژنها باعث تغییراتی در نحوه عملکرد قلب، شش ها و سیستم عصبی میشوند و به شرپاها کمک میکنند تا در شرایط کمبود اکسیژن، عملکرد بهتری داشته باشند.
این سازگاریها به شرپاها اجازه میدهد تا در ارتفاعات بسیار بالا، جایی که میزان اکسیژن بسیار کم است، به راحتی زندگی کنند و فعالیتهای سنگینی مانند کوهنوردی را انجام دهند.
از سوی دیگر برخی از تغییرات فیزیولوژیکی که در ارتفاعات بالا رخ میدهد، ممکن است در ارتفاعات پایینتر نیز باقی بماند. به عنوان مثال، شرپاها ممکن است تعداد گلبولهای قرمز کمتری نسبت به افرادی که در ارتفاعات پایین تر زندگی میکنند، داشته باشند. این موضوع میتواند باعث شود که آن ها در ارتفاعات پایین کمی احساس خستگی و کمبود انرژی کنند.
همچنین، برخی از شرپاها ممکن است در ارتفاعات پایین تر، دچار مشکلاتی مانند مشکلات خواب، از دست دادن اشتها و تغییرات خلقی شوند. این مشکلات معمولا موقتی هستند و پس از مدتی برطرف میشوند.

کار شرپاها در صنعت گردشگری
صعود به اورست دیگر قلمرو کوهنورد نخبه انفرادی نیست. این یک تجارت بزرگ به ارزش صدها میلیون دلار برای کشور است. گسترش صنعت گردشگری و کوهنوردی در کشورهای حوزه هیمالیا و به ویژه نپال باعث شده تا تنوع شغلی در کار شرپاها به وجود بیاید. شاید بتوان گفت هرکدام از این کارها تخصصی شده است. برخی از مهم ترین شغل های شرپاها عبارتند از:
باربر (Porter)
باربر، حملکننده بار در سطوح پایینتر از کمپ اصلی است، هم برای گروههای ترکینگ، هم برای اکسپدیشنهایی که به سمت کمپ اصلی انجام می شود. هر باربر ۳۰ تا ۴۵ کیلوگرم را حمل می کند (هرچند وزن بار گاهی به 80 کیلوگرم نیز می رسد). این باربرها معمولا از قوم «رای» هستند که مردم محلی به آن ها «کولی» می گویند.
سردار (Sirdar)
برای اکسپدیشنها، هماهنگ کردن چندین تن تدارکات که به صدها بار تقسیم شدهاست، کار بزرگی است. یک سردار همه این کارها و روابط کاری همه کارکنان و موارد دیگر را مدیریت میکند.
در کوهپیمایی ها سردار مدیر، راهنما و هماهنگکننده است.گروه های بزرگ معمولا یک سردار و راهنمای جداگانه دارند.
مدیر باربرها (Porter Leader)
در کوهپیمایی و کمپینگ که تعداد زیادی باربر حضور دارند، یک مدیر باربرها هر روز بارها را مرتب و بر کار باربرها نظارت میکند.
آشپز باربرها (Porter Cook)
همان طور که از نامش برمی آید وظیفه آشپزی برای باربرها را بر عهده دارد.
شرپای کوهپیمایی (Trek sherpa)
در یک کوهپیمایی، وظیفه یک شرپا این است که وعدههای غذایی را سرو کند، اردوگاه را برپا و جمع کند، اطمینان حاصل کند که اعضا در طول مسیر گم نمیشوند. در واقع می توان او را دستیار سردار/راهنما دانست.
شرپای صعود (Climbing sherpa)
این افراد، به طور سنتی در کوهنوردی و صعود به قله های بلند تخصص دارند. شرپاهای صعود علاوه در برپایی کمپ ها در نصب طناب ها و راهنمایی در مسیرهای فنی و خطرناک به کوهنوردان کمک می کنند. در هر مستندی که درباره اورست تماشا کنیم، صحبتهای بیپایانی درباره «شرپاها» هست که منظور همین شرپاهای صعود هستند.
شرپای شخصی (Personal sherpa)
شرپای شخصی وظیفه همراهی و خدمت به یک کوهنورد را دارد و تمام وظایف یک شرپای صعود را برای او انجام می دهد. این گروه که کارشان از کمپ اصلی تا قله است، همه کارهای یک کوهنورد حرفه ای!!! را انجام می دهند. سرو غذا، حمل بار، برپایی کمپها، مشاوره، نصب طناب ها و پشتیبانی کوهنوردان حرفه ای در روز قله با حمل اکسیژن اضافی آن ها!!!

کارآموز راهنمای کوهستان (Aspirant Mountain Guide)
این نام، عنوان کسی است که در حال گذراندن دوره های راهنمای کوهستان است. دوره ای دست کم دو ساله که مراحل آن در سه فصل زمستان و پاییز (در ارتفاع 4000 تا 5800 متر) و تابستان (در ارتفاع زیر 4000 متر) انجام می شود. یک کارآموز باید دوره های صخره نوردی، یخ نوردی، آلپینیسم و اسکی بیرون از پیست (Backcountry Skiing) و اسکی تورینگ (Ski Touring) را بگذراند. او هم زمان با گذراندن این دوره ها، وظایف یک راهنمای کوهستان را به طور محدود انجام می دهد.
راهنمای کوهستان (Mountain Guide)
راهنمای کوهستان یک فرد حرفه ای و با تجربه است که تمام دوره های آموزش و ارزیابی را با موفقیت پشت سر گذاشته و مجوزهای لازم برای هدایت کوهنوردان در کوهستان را به دست آورده است. بسیاری از راهنمایان حرفه ای نپال عضو فدراسیون جهانی راهنمایان کوهستان (IFMGA) هستند.
در یک تعریف کلی می توان گفت، کارآموز راهنمای کوهستان در حال کسب تجربه و آماده شدن برای به دست آوردن عنوان راهنمای کوهستان است. در نپال حدود ۱۰۰ راهنمای حرفه ای کوهستان وجود دارد.
راهنمای کوهپیمایی (تور) (Trekking Guide)
همان طور که از نامش برمی آید راهنمایی و ارائه خدمات به گردشگران را در سفر به مکان های دیدنی در ارتفاعات پایین تر بر عهده دارد.
راهنما- باربر (Porter-Guide)
فردی است که هم وظایف باربر (Porter) و هم راهنمای (Guide) تور را انجام میدهد. این افراد معمولا در سفرهای کوهنوردی و پیادهروی در مناطق مختلف نپال، به گردشگران کمک میکنند.
مدیر کوهپیمایی (تور) (Trek Leader)
فردی است که مسئولیت هدایت و مدیریت گروهی از گردشگران را در طول یک سفر کوهپیمایی بر عهده دارد. او همچنین ممکن است نماینده یک شرکت خارجی باشد که به عنوان رابط بین آژانس خارج از کشور و شرکت محلی عمل میکند.
آشپز (Cook)
شرپایی که مسئول آشپزخانه کمپ ها است. این آشپزها معمولا کارشان را به صورت تجربی آموخته اند و شاید نتوان به آن ها عنوان سرآشپز (در عرف این کار) را داد. او در برنامه ها فقط وسایل شخصی خود را حمل میکند.
دستیار آشپز (Kitchen Hand)
به زبان محاوره ای «پسر آشپز» نامیده میشود، شاید بتوان گفت دستیاری آشپز سختترین کار در یک صعود و کوهپیمایی است. وظیفه آماده کردن مواد اولیه غذا و شستن ظرف ها و آماده کردن چای و قهوه و میان وعده ها بر عهده آن هاست. حمل و جا به جایی وسائل آشپزخانه نیز از دیگر وظایف دستیاران آشپز است.

نظر بومیان درباره شغل شرپایی
همراهی کوهنوردان برای صعود به قله های 8000 متری یکی از پرخطرترین کارهای کشورهای منطقه هیمالیا است. بیشتر از یک سوم کشته شدگان کوه اورست، شرپاها هستند. در سال 2014 در حادثه آبشار یخی خمبو 16 شرپا جان خود را از دست دادند و از 20 جان باخته ریزش بهمن سال 2015 نیز بیشترشان شرپا بودند.
علاوه بر بهمن و سقوط هنگام صعود، یک شرپا باید مسیر پر خطر یخهای در حال سقوط، شکافهای در حال ریزش، بیماری ارتفاع، قرار گرفتن در معرض سرما، یخزدگی، خونریزی شبکیه، کولاک و بادهایی قدرتمند که میتوانند قوی ترین انسان ها را از پای درآورند را تحمل کند. در کنار این دشواری ها، دردسرهای دیگر آن را نباید نادیده گرفت. مواردی مانند درگیری های بین شرپاها و یا میان کوهنوردان و شرپاها.
گریسون شافر، سردبیر ارشد و نویسنده مجله Outside، در مقالهای نوشته است: «احتمال مرگ یک شرپا که بالای کمپ اصلی در اورست کار میکند تقریبا 10 برابر بیشتر از یک ماهیگیر تجاری است، حرفهای که مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری آن را به عنوان خطرناکترین شغل غیرنظامی در ایالات متحده رتبهبندی کرده است. هیچ صنعت خدماتی دیگری در جهان وجود ندارد که به طور مکرر کارگران خود را به نفع مشتریان پول دار بکشد و ناقص کند.»
این مشکلات باعث شده این شغل در میان بومیان چندان محبوب نباشد و اگر عده ای آن را انجام می دهند از روی ناچاری است.
«داوا شرپا» میگوید: «بزرگترین مشکل این است که بسیاری از کوهنوردان خارجی تجربه و آموزش کافی برای صعود به 8000 متری ها را ندارند. آن ها فقط به قله فکر میکنند و ایمنی را درک نمیکنند. آن ها به ۸۰۰۰ متری میرسند و فکر میکنند، فقط ۸۰۰ متر تا قله باقی مانده است. فکر میکنند آسان است. اما اورست هرگز آسان نیست. بسیار بسیار خطرناک است. برخی از کوهنوردان آن قدر به فکر شهرت هستند که هشدارهای ایمنی شرپاهای خود را نادیده میگیرند و بدون آنها به قله میروند. این یعنی دردسر برای شرپاها.»
«کامی ریتا شرپا» در مصاحبه خود با بیبیسی گفته است: «شرپاها راه را باز میکنند، طنابها را ثابت میکنند و خارجیها مصاحبه میکنند و میگویند اورست آسان است، یا از شجاعت خود صحبت میکنند. اما آن ها سهم شرپا را فراموش میکنند. شرپاها برای تحقق رویای آن ها خیلی تلاش می کنند. ما رنج میبریم.»
در طول فصل های صعود، در جوامع و روستاهای شرپا، بیشتر زنان را می توان دید، زیرا همه مردان – و البته شماری از زنان – برای کار به کوهستان میروند و خانوادههای خود تنها میگذارند. در حالی که مردان کار سخت را در کوهستان انجام میدهند، خانوادههای آن ها در معبدها دعا میکنند و نذر می دهند تا عزیزانشان سالم بازگردند. (در کشور نپال، جایی که درآمد سرانه حدود ۱۰۰۰ دلار آمریکا در سال است، یک شرپا به طور متوسط در یک صعود بزرگ ۵۰۰۰ دلار دستمزد می گیرد.)
اگر از هر شرپایی پرسیده شود که آیا اجازه میدهد فرزندانش راهنمای کوهنوردی شوند، به سادگی می گوید: نه.
آن ها می گویند به دلیل دسترسی نداشتن به آموزش و فرصت های شغلی مناسب این کار را انجام می دهند و این چیزی نیست که هیچ پدر و مادری برای فرزندش بخواهد. شرپاها در تلاشند تا فرزندانشان شغل های کم خطرتر و دائمی داشته باشند. در نظر بیشتر بومیان: کوهنوردی و شرپای صعود بودن وسیله امرار معاش بی سوادان است.

معروفترین شرپاها
جامعه شرپا از افرادی بسیار فداکار و فروتن تشکیل شده است که به فکر شهرت برای دستاوردهای خود نیستند. با این حال، دستاوردهای بزرگ و چشمگیری به دست آورده اند. در زیر با برخی از آن ها آشنا می شویم:
تنزینگ نورگی (Tenzing Norgay sherpa)
شرپای نپالی که در سال ۱۹۵۳ به همراه «ادموند هیلاری» به قله اورست صعود کرد و نام خود را همراه او به عنوان نخستین انسان هایی که برفراز بلندترین نقطه کره زمین ایستادند، ثبت کرد.
پاسانگ لامو (Pasang Lamu sherpa)
او نخستین زن شرپای نپالی بود که در سال 1993 به اورست صعود کرد. لامو در هنگام فرود با شرایط آب و هوایی شدید مواجه شد و جان خود را از دست داد.

بابو چیری ( Babu Cheri sherpa)
«بابو» به خاطر دو رکورد جهانی شناخته میشود. او موفق شد ۲۱ ساعت بدون اکسیژن کمکی روی قله اورست بماند و همچنین سریعترین صعود به این کوه را در ۱۶ ساعت و ۵۶ دقیقه به پایان رساند. او هر دو رکوردش را در سال 2000 ثبت کرد. «بابو چیری شرپا» در سال ۲۰۰۱ در سن ۳۵ سالگی در جریان صعود به قله کانگورو در نپال بر اثر سقوط در یک شکاف یخی جان خود را از دست داد.
پم دورجی شرپا و مونی مولپاتی (Pam Dorji sherpa & Muni Molpati)
«پم دورجی» در دومین صعودش به اورست به همراه نامزدش «مونی مولپاتی» در ۳۰ می ۲۰۰۵ نخستین زوجی شدند که بر فراز این قله پیمان زناشویی بستند.
آپا شرپا (Apa sherpa)
او تاکنون 25 بار به این قله صعود کرده و به عنوان نمادی از استقامت و توانایی شرپاها شناخته میشود.
کامی ریتا شرپا (Kami Rita sherpa)
او نیز یکی از کوهنوردان برجسته شرپا است که بارها به قله اورست و دیگر قلههای بلند جهان صعود کرده است. «کامی ریتا شرپا» به خاطر مهارتهای فنی و تجربه بالای خود، در بین کوهنوردان جهان از احترام ویژهای برخوردار است. «کامی ریتا» تا سال 2024، 28 بار به اورست صعود کرده و رکورددار است.

فوربا تاشی شرپا (Forba Tashi sherpa)
او نیز یکی از شرپاهای پرافتخار است که توانسته است رکوردهای متعددی را در کوهنوردی به ثبت برساند. «فوربا تاشی شرپا» به خاطر صعودهای سریع و بدون اکسیژن خود شناخته میشود.
این ها تنها چند نمونه از شرپاهای معروفی هستند که در دنیای کوهنوردی نام خود را جاودانه کردهاند. بسیاری دیگر از شرپاها نیز با تلاش و فداکاریهای خود، نقش مهمی در موفقیت کوهنوردان در صعود به قلههای هیمالیا داشتهاند، اما هرگز نامی از آن ها برده نمی شود.